قدس آنلاین- گویا یکی از منتخبان شورای شهر یک پیام اینستاگرامی در این باره فرستاده بود.
در کانال اخبار مشهد در فضای مجازی آمده که در یک نظرسنجی ۶۷۰۰ تن شرکت کرده که تقریباً همه آنان مخالف این اقدام بعضی از مدیران دانشگاه فردوسی شدهاند.
جناب مدیر روابط عمومی!
اقدام شما به حافظه شهروندی مردم خراسان و سراسر ایران لطمه وارد ساخت و حافظه شهروندی این اقدام و تست زنی بیهوده افکار عمومی را محکوم کرد و مطرود شناخت.
شما تاریخ نخواندهاید، همین شهر مقدس مشهد بارها به وسیله بیگانگان از جمله ازبکان که در قرن شانزدهم و هفدهم در زمره دشمنان ایران بودند، اشغال شد. روضه رضویه را ویران کردند، چهل هزار تن از قزلباشان را در همین صحن مطهر که اکنون سالانه زیارتگه ۲۵ میلیون مسلمان ایرانی و ۲ میلیون تن از مسلمانان جهان است داعش وار سر بریدند، اما همه مطرود و رانده شدند و بارگاه ملکوتی ثامن الحجج فروزان و درخشان باقی ماند.
فردوسی بزرگترین مظهر عظمت و شکوه و نماد تاریخ و فرهنگ ایران است. دانشگاه مشهد باید افتخار کند که نام آن سرفراز قرون بر این مجمتع فرهنگی معتبر کشور گذارده شده است.
کمی به عقب بنگرید، به گذشتهها و ببینید این دانشگاه چه بزرگان و دانشمندانی به ایران و جهان تقدیم کرده است. نام آن همه محقق بزرگ این دانشگاه را به یاد میآورید؟
هر از چند گاه عدهای ناآگاه میخواهند تست بزنند و آزمایش کنند(!) که ایرانیان چقدر کشور خود را دوست میدارند. نام ایران و اسلام از هم جدا نیست، اگر ایران نبود اکنون تاریخی مشحون از سرافکندگی و مذلت و خواری داشتیم که نام عبدالمومن خان و عبیدالله خان و عبدالله خان ازبک یا سلطان سلیم و سلطان سلیمان و سلطان احمد و سایر سلاطین عثمانی، تاریخ حقارت بار گذشته ایران را بیان میکرد.
شنیدم شخصی که مواضع مختلف و متضاد از بدو آغاز جنبش انقلاب اسلامی داشته گفته بود: «آب و خاک یعنی چه؟ میهن دوستی یعنی چه؟ جوانان ایران که برای میهن شهید نشدند.»
خیلی بهت زده شدم. انسان تا این حد از نعمات این کشور متنعم شده باشد و در نهایت نمک نشناسی و کاسه شکنی کند؟ این قدر خودخواه و بیاطلاع باشد؟
اگر جوانان ایران رشادت و غیرت به خرج نداده بودند در تمام اقطار تاریخ ما اکنون خوزستان، بلوچستان، آذربایجان، کردستان و حتی ترکمن صحرا از ایران جدا شده جزو کشورهای دیگر شده بودند و معلوم نبود کشور باید چگونه اداره میشد و حقوق و مزایای این گونه آقایان از کجا تأمین میگردید.
آخر این گونه سخن گفتنها چه فایده دارد؟
میزان میهن دوستی مردم ایران در سالهای اخیر چنان عمق و گسترشی یافته که در کمتر دورهای از تاریخ ایران دیده شده است.
انقلاب اسلامی، دیدگان ملت ایران را گشود و مردم دانستند اسلام آن نیست که سلاطین و شیوخ خوشگذران و انگل سعودی و سایر مفتخواران خاورمیانهای بدان مینازند.
ملت ایران دریافت چرا مردان بزرگ صفوی و آن همه سردار و سپهسالار و علمای بزرگ قد مردانگی برافراشتند که عثمانی و از یکسو تازیان و پرتغالیها و اسپانیاییها را از خاک ایران برانند و در قرن ۱۶ میلادی حاکمیت و یکپارچگی ایران را تأمین کنند. مردم ایران دانستند که فردوسی چه دل شیری داشته که در ظلمت قرون وسطایی و زیر سلطه بیابانگردان صحاری آسیای مرکزی، سطوت و شوکت مردم ایران باستان را به صورت شاهنامه سروده و غرور و حمیت ایرانیان را بازگردانده است.
مردم ایران در این سالها سعدی و حافظ و مولانا و نظامی و خاقانی را بیش از گذشته میشناسند و کلیات اشعار این بزرگان نه تنها در خانههای میلیونها ایرانی است، بلکه در افغانستان و پاکستان و هند و تاجیکستان و ازبکستان و امارات متحده عربی صحبت از سعدی و حافظ و نظامی و خیام و خاقانی و درصدر همه فردوسی است.
برای تعویض نام دانشگاه فردوسی که معتقدم تصادفی و از سر فراموشکاری نبوده است، از مردم عذرخواهی کنید و دیگر هرگز درصدد سنجیدن افکار عمومی برنیایید.
در سالهای دهه ۱۳۱۰ هـ. ش نام باستانی استانها را برداشتند و به جای اسامی چند هزار ساله ایرانی شمارهگذاری کردند، استان ۱ و ۲ و ۳ و ۴ و ۵ و ۶ و ۷ و ۸ و ۹ و ۱۰ عقلا بر این تعمد خیانتکارانه خندیدند و در اولین فرصت نامهای کهن ایرانی چون گیلان و مازندران و آذربایجان و گرگان و خراسان و خوزستان و فارس و کرمان و اصفهان تجدید شد. آمدهاند نام استان باستانی گرگان را گلستان کردهاند که هر وقت این نام را میگویند من یاد قرارداد نکبت بار گلستان میافتم، اکنون نیز باید تست زنی فراموش شود و نام پرافتخار فردوسی همچنان بر دانشگاه بزرگ و جهانی مشهد باقی بماند.
نظر شما